ماجراهای تابستان
کیان روزها حسابی مشغول بازیه با ریخت و پاش زیاد هم داره..البته پسرم توی جمع کردن وسایلش همیشه کمک میکنه اینجا هم واسه عروسکهاش مهمونی گرفته و سفره پهن کرده به قول خودش داره بهشون "آش" میده کیان عاشق اینجوری خوردن هندونه است وهمینطور خوردن ساندویچ.... یه وقتایی هم حوصله اش سرمیره و آهنگ گوش میده یا اینکه هوس کوهنوردی میکنه....... پسرکم نمازشم میخونه اول وقت..میگی نه نگاه کن!! به بابایی هم کمک میکنه..اینم مدرکش.. اینم گر...
بعداز مدتها............
بعد از مدتها فرصت کردم که یه سری به اینجا بزنم... فرشته من حسابی شیطون شده و نمیشه به حال خودش رهاش کرد برای همین منم کمتر وقت میکنم اینجا سربزنم... الان دیگه کیان کوچولو بزرگ شده و کارهای تازه و البته شیطونیهای تازه میکنه..کلمات زیادی یاد گرفته و گاهی بریا خودش حرف میزنه... به زودی چندتا عکس جدید هم میزارم.... . . خوب بلاخره فرصت کردم چندتا عکس از پسرگلم بزارم.. کیان و هفت سین 92 هفت سین مامان گیتی کیان و دومین بهار و شکوفه های بهاری کیان دوباره در باغ پرندگان ...
باغ پرندگان
السلام علیک یا علی ابن موسی الرضا (ع)
چند وقتی بود که مامان جون و آقایی تصمیم داشتند برن مشهد. یه روز قبل از رفتنشون خیلی ناگهانی من و شما هم همسفرشون شدیم و این شد اولین سفر شما به مشهد مقدس..اولش یه کم ترس و دلهره داشتم چون بابایی همراهمون نبود ولی سپردمت به امام رضا(ع) و خداروشکر صحیح و سلامت رفتیم زیارت و برگشتیم.تنت سلامت همیشه پسرگلم ...
دومین شب یلدا
امسال دومین شب یلدای عمرت بود ان شاله 120شب یلدا عزیزکم... اینم عکسهای اون شب که مهمون خونه مامان گیتی بودیم. ...
گردش یک روز پاییزی
یه روز پاییزی پارک ناژوان که حسابی بهت خوش گذشت...از اینکه رو برگهای خشک راه میرفتی کیف کرده بود و از صدای خش خششون لذت میبردی...همه عمرت بهار و دوراز پاییز فرشته من! ...
جشن تولد پاییزی
جشن تولد فرشته پاییزیم یه کم زودتر از موقع برگزار شد چون مصادف میشد با روزتاسوعا. همه عمرت بهار باشه سبز و زیبا اینم یه سری از عکسهای تولدت اینم اختتامیه ...
نویسنده :
مامانی
13:31
آخرین ماهگرد
کیان عسلم 11 ماهه شد .میخواستم بنویسم چقدر زود گذشت ولی خوب که فکر میکنم خیلی هم زود نبود.. 11ماه من با نفسهای تو نفس کشیدم با خندیدنت خندیدم و با گریه هات گریه کردم...برات آرزوی شادی دارم پسرکم ...
نویسنده :
مامانی
1:21